درباره وبلاگ

سلام اول کاری بگم که قالب نینجا گیر نیوردم ولی قول میدم یکی درس کنم نینجا یا همون نینجوتسو یکی از رشته های هنرهای رزمیه که فوق العاده زیباست. نینجا ترکیبی از بهترین و موثرترین تکنیکای رزمیه, و دور مسابقاتش ازاده یعنی توی همه ی مسابقات رزمی از جمله فوق کنتاکت کیک بوکس ووشو کاراته کیوکوشین کونگفو تکواندو و... میتونه شرکت کنه, فایت فقط یه گوشه از کار یک نینجا کاره. کار با صلاح های سرد و گرم یکی دیگه از شاخه هاشه,آکروبات قسمت نمایشی نینجا هستش, اینطوری بتون بگم که هنز رزمی نینجا مخلوطی از همه ی هنرهای رزمی به شکل کامل و خیلی قشنگه و یه جورایی مبارزات خیابانیم گفته میشه.اینجا میخوام درمورد نینجا و خاطرات مبارزاتم بنویسم, خیلی وقت نیس که نینجاکار شدم ولی تجربیات قشنگی کسب کردم امیدوارم خوشتون بیاد


صفحه اصلی
عناوین مطالب
تماس با من
قالب وبلاگ
پروفایل
نویسندگان
پیوند ها
هنرستان بهیاری فهرج
محمدحسین
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ninja و آدرس ninjasato.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





رابین وب
تبادل لینک
طراحی سایت
آخرین مطالب
آرشیو
امکانات وب



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 12876
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1


اینجا منمو هیجانات رزمی من

مینویسم که ثبت بشن این خاطرات زیبا

این اتاق تاریک خاطرات روشن منو نگه میدارن

تاریک بخاطراینکه نینجا مبارزه میکنه با اوج تاریکی ها و پلیدی ها

در اوج تاریکی پاکه نینجا

زنده باد نینجا





:. ßY : ninja :. Ðдte : 24 / 6 / 1398برچسب:, :.
4

این پست 4 رو یبار تایپ کردم کامل بعد برقامون قطع و وصل شد...

دوباره تایپیدم تا نصفه دیدم پارسی نتایپیدم...

اصلا این پست 4 اذیت میکنه ادمو بخاطراین میرم تو پست 5 خاطره اولین مسابقه رسمیو که دادم مینویسم...





:. ßY : ninja :. Ðдte : 24 / 6 / 1392برچسب:, :.
3

یه ماهی بود که اومده بودم تو سبک نینجا,

وارد سالن شدم آنیگای شیماس دادم...وقتی آنیگای شیماس میدی و میشینی یعنی غرور لعنتیو میذاری بیرون باشگاه و بعد وارد میشی یعنی افتاده وارد میشی...

سنسی شیماس داد ینی اجازه ورود داری...

بم گف یه مسابقه کشوری تو راهه فک میکنم بتونی بیای یه لحظه ذوق برم داشت...

گف ولی قبلش یه مسابقس واسه انتخاب بهترینا برای اون مسابقه...

گفتم اوکی هستم...

از اون روز به بعد هر روز ساعت7صبح میرفتیم تو فضای ازاد تمرین میکردیم تا ساعت7غروب...

یه جور اردو بود...

خنده ها و خاطره های زیادی داشت...

از سختیایی که میگرفت تا شوخیایی که میکرد...

یه جورایی خیلی سنسیمو دوست دارم...معرکس کسیو ندیدم که اینطوری بدون هیچ چشم داشتی به شاگرداش اموزش بده...

این سنسی گل ما خودش از فایت کناره گرفته ولی قسم خورده فایترای خیلی حرفه ای تربیت کنه...

 





:. ßY : ninja :. Ðдte : 24 / 6 / 1392برچسب:, :.
2

تمام هم رزمیام یه دو ماهی از من جلوتر بودن نمیخواستم ازشون جا بمونم...

قرار بود 10 روز بعد از اومدن من از بچه های اونجا ازمون کمربند بگیرن,منو دوستم تازه وارد بودیم با یه دخدر دیگه که الان صمیمیم رفیق شدیمو بش گفتیم هر روز صبح بریم پارک بامون کار کنه...

10روز گذشت سنسی میخواست ازمون بگیره از بچه های قبلی...

منم پامو کردم تو یه کفش که باید از منم ازمون بگیری...

گفت اگه رد شدی چی؟

گفتم اگه رد شدم این رشته رو میبوسم میذارم کنار...

از منو دوستم ازمون گرفتو جفتمون قبول شدیم...

البته اینو بگم که قسمت آکروباتشو از بر بودم چون قبلا ژیمناسم کار بودم...یه مدتتیم قبلا رزمی کار میکردم ولی ادامه نداده بودم چون خشک بود از نظر من بخاطر این رفتم دنبال ورزشای دیگه و ورزشای گروهی...

خلاصه بدین گونه تونسیم خودمونو برسونیم به بقیه...





:. ßY : ninja :. Ðдte : 24 / 6 / 1392برچسب:, :.
1

اولین روزی که وارد این سبک شدم هیچی درموردش نمیدونستمعحتی اسمشم به گوشم نخورده بود

چرا یادمه فیلم نینجارو دیده بودمو یه کارتون لاک پشتهای نینجام میداد,

در این حد بیشتر نمیدونستم!من از روزای اول بچگیم ورزش میکردم ولی سبکم رزمی نبود,

تازه از خواب بیدار شده بودم دوستم زنگید گف بیا فلان باشگاه مسابقه فلانه بیاتماشا...

منم پایه این کارام!

3سوته اماده شدم رفتم ولی در سالنو اشتباه رفتم تو دیدم یه عده رزمی کار با لباسای سیاه دارن تمرین میکنن,

یه جورایی خشکم زدو فقط نگاشون میکردم,

استادشون متوجه حضورم شد اومد سمتم گفت کمکی از دستم برمیاد؟

گفتم نه!نمیدونم!کمک؟ نه مگه من کمک خواستم؟

یه لبخند ملیح زد...

راستش خودمم خندم گرفته بود...

گفتم سبکتون چی هست؟ندیدم تا حالا!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت نینجا...

با یه هیجانی شروع کرد برام از نینجا گفت...

همون موقع دوستمم رسیدو باهم محو شدیم,یه جورایی مخمونو زدا

وسطش بش گفتم میشه همین الان منو ثبتنام کنید؟

گفت الان؟!!!!!

گفتم اره

گفت برو دفتر سالن...

رفتم اونجا مدارک لازمو واسم نوشتن,به مسئول دفتر گفتم میتونم الان برم تو؟گفت برو از مربیش اجازه بگیر...

دوستم نق میزد که تو عجولی هولی صب کن بریم بپرسیم بعد...منم تو کتم نمیرف...

رفتم گفتم میخوام بیام رو تشک!

استاده گفت 45دقیقه از کلاس مونده...

گفتم عب نداره بیام؟!گف بیا...

بامانتو و شلوار لی رفتم رو تاتمی...

بروبچ صمیمی داشت توهمون45دقیقه تمام احتراماتو یادم دادن...

خوشم اومد خدایی ته کلاس بای دادمو رفتم دنبال مدارکمو ثبتنامم تکمیل شد...

و از اون روز به بعد توی نینجا موندم





:. ßY : ninja :. Ðдte : 24 / 6 / 1392برچسب:, :.